نمایش «ریگ چاه» روایتی است زیبا، تکاندهنده، جذاب، تاثیرگذار و بسیار هنرمندانه از وضعیت آدمهایی که جامعه کمتر آنها را میبیند یا در موردش حرف میزند. این نمایش ما را به دیدن و شنیدن حرفها، مسائل، مصائب، تلخیها و شیرینیهای زندگی سربازانی که در یک پاسگاه و درست در نقطه صفر مرزی، در جغرافیایی حادثهخیز خدمت میکنند، دعوت میکند.
شاید هیچ فرم هنری به اندازه تئاتر نمیتوانست کاری کند که ما با جهان آدمهایی که به نقل از یکی از بازیگرانش: اگر تف کنیم، روی خاک، یک کشور دیگر میافتد، همذاتپنداری کنیم.
این نمایش رخنهای است به حریم خندهها و گریهها، قصهها و غصهها، شادیها و تلخکامیها، حسرتها و رؤیاهای آدمهایی که قیمت تمامشده بهای امنیت ما را با پرداخت خونشان تضمین میکنند.
«ریگ چاه»، ریگی است که به چاه فراموشیمان انداخته میشود، در ما یک خودآگاهی ایجاد میکند، خودآگاهی فراتر از کاتارسیس ارسطویی، خودآگاهی و خداآگاهی توأمان که بتوانیم فرزندان «ایران خانم» را عمیقتر بشناسیم.
فروتنانه بپذیریم که اغلب ما دچار بیماریهای مزمنی شدیم. حواسپرتی و فراموشی بلیههای بزرگ عصر ما شده که متاسفانه ریز و درشت و کوچک و بزرگ به آن دچار شدیم. حواسمان از توجه به آدمهای بزرگ پرت شده. اگر این تئاتر و تئاترهای اینچنینی نباشند، نمیفهیم مام وطن به چه مسائل و مصائبی دچار شده. این تئاتر بدون توسل به آرایههای تزیینی صحنه، بدون استفاده از آکسسوار پرطمطراق، بدون استفاده نابجا از لباسهای پر زرق و برق همچون تئاترهای دفرمه شده روزگار معاصر، در روح نسیانزده شهروند/تماشاگر امروز یک خودآگاهی و درنگ ایجاد میکند. درنگ در نقش و جایگاه و کارویژه آدمهایی که نمیبینیمشان مگر در وضعیتهای بحرانی، مگر زمانی که مرزهایمان تهدید میشود. آن وقت متوجه وجود و حضور آنها میشویم.
تئاتر اگر غفلت زدایی نکند، تئاتر نیست. تئاتر «ریگ چاه» از معدود تئاترهایی است که در سالهای اخیر دیدم و توانست به جای غفلتزایی، غفلتزدایی کند.
سر تعظیم فرود میآورم جلوی علی پیمان، کارگردان نمایش، امیرحسین شفیعی عزیز، تهیهکننده آن و بازیگران و عوامل این نمایش که توانستند با خلق یک موقعیت خوب، از ما غفلتزدایی کنند. این نمایش، با اغماض از برخی ایرادات فرمی، اثری فراتر از یک نمایش صرف است. «ریگ چاه»، یکی از بههنگامترین نمایشهای این روزهاست. توصیه اکید میکنم حتما حتما به همراه کل اعضای خانواده به تماشای آن بنشینید.
نظر شما